|
25روز گذشت...
+ نویسنده Revenger در سه شنبه 24 مرداد 1391 |
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ بیست و پنج روز داره از ماه رمضام میگذره و من هنوز میرم همون جا که همیشه تو مسجد ارگ میشستم میشینم و به خدا میگم که منو ببخشه،هر سال کار من گنه کار همینه که سی شب ماه مبارک رو برم توبه کنم ولی ترک گناه هم نکنم. آه اوستا کریم دوست دارم از شرمندگی هزار بار بمیرم و زنده شم که هرچی گفتی من پشت گوش انداختم ومن هرچی ازت خواستم برام ردیف کردی.تمام هستی من تویی خداجون من رو از هیچی به اینجا رسوندی.هیچ چیزی نداتم که همه چیز بهم دادی. آخ که هر وقت نوای ملکوتی حاج منصور روکه بسم الله میگه رو میشنوم آی که سینه ام داغ شهادتش تازه میشه که چرا من انقدر گنه کارم که خدا من رو لایقش نمیدونه. آهای تویی که داری این مطلبو میخونی بخدا مدیونی اگه برا نویسنده دعانکنی که شهید شه. به خدا بگید یه پسره هست بدبخته ، تو این ماه مبارک بیچاره اربابش شده نمیدونه چجوری باید ترک گناه کنه.از آرزوی شهادت داره دق میکنه. التماس دعای خفن داریم. یاعلی نظرات شما عزیزان: برچسبها: شهادت, ماه رمضان, اللهم رب شهر رمضان, , |